رسم بر این بود که در سالیان گذشته در پایان تابستان هر سال مردم قبل از شروع فصل بارش و سرما اقدام به کاه گل اندود کردن پشت بام ها میکردند،.
مرد کاه گل مال از نقطه ای که از نردبان به پشت بام رفته بود شروع به گل اندود کردن پشت بام میکند واز نقطه پایان که میخواد از پشت بام پایین بیاید نمیتواند، داد میزند از مردم کمک میخواهد، در آن میان کدخدای ده که از همه باتجربه تر بود ،تقاضای طناب میکند و سر طناب را به پشت بام می اندازند و میگو ید که مرد کاه گل مال سر طناب را به کمر خود ببندد و اورا از پشت بام به پایین میکشند و به محض سقوط می میرد مردم میگویند که ما میخواستیم زنده اورا به پایین بیاوریم،کد خدا میگوید که من نمیدانستم که او می میرد چونکه ما بارها مقنی ها را با طناب به درون چاه فرستادیم و یا از چاه با طناب بیرون آوردیم هیچکدام حتی آسیب هم ندیده اند!!!!!