نقد محتوایی فارسی اول و دوم ابتدایی

درست 45 سال قبل کلاس اول ابتدایی را گذرانده ام هنوز کلیه درسهای فارسی اول ابتدایی آن زمان را بخاطر دارم :آب ،آب ..بابا نان داد...آن مرد آمد..زیور و زیبا از سینی سیب بر میدارد.....ما گلهای خندانیم فر زندان ایرانیم و...    و زیباتر  و ماندگار تر از آن تصاویر متناسب و کارشناسی شده هر درس که هرکز از ذهنها پاک نخواهد شد و قشنگتر از آن در فارسی سال دوم:به کلاس دوم خوش آمدید، تصمیم کبری،دوستان ما،چوپان دروغگو،برگ ریزان ،روباه و خروس،روباه و زاغ،مرغابی و لاک پشت و...

براستی چه چیزی این مطالب را بعد از نزدیک به پنج دهه  به این زیبایی در اذهان دانس آموختگان آن زمان حک کرده و نقش زیبایی را در ذهن ایجاد کرده که غیر قابل فراموشی است؟بطوریکه این مطالب جزء و جود دانشمندان و دانش اندوختگان آن زمان گردیده است.1

متاسفانه در کتاب فارسی سال اول فعلی مطالب و عناوینی از دروس گنجانده شده که حتی برای فردا در ذهن دانش اموز نمی ماند،کلمات و عبارتهای بی مفهوم(نایاب،کمیاب،جمله های بی معنی و بی مزه ...)که نتیجه ای جز سر در گم کردن معلم،دانش آموز و اولیا ندارد باید  بجای دست مریزاد گفتن بگوییم : این تذهبون؟

بسیار جای تاسف دارد که بعد از گذشت چندین دهه بجای دقیقترو کمی وقابل سنجش کردن ،معیار ارزیابی دانش آموز به شاخص غیر قابل ارزیابی:ضعیف،متوسط وخوب  روی آورده ایم .این امر مانند عوض کردن معیار:میلیمتر،سانتیمتر،متر با شاخصهای فله ای :ضعیف،متوسط وخوب   میباشد که نه تنها دانش آموزان ضعیف درس خوان نمیشوند بلکه دانش آموزان نخبه نیز ضعیف میگردنند و آثار ویرانبار این نا کارشناسی تا صد سال دیگر نیز قابل جبران نخواهد بود.

از طرف دیگر نیزبعنوان فردی از  اولیاءکه با برنامه ریزی دقیق در کنار مراکز آموزشی موفق به هدایت  تحصیلی چندین دانش آموز نخبه ئ ممتاز را بعنوان تجربه بیست وپنج ساله در پرونده تجارب خود دارم  و میتوانم ادعا کنم که مطالب ،مفاهیم و مسایل ومشکلات درسی شاید برایم به اندازه معلمان و آموزگاران ملموس باشد !ای بسا بسیار آموزگارانی که فرزندانشان  را نتوانسته باشند در مسیر تحصیل باندازه اینجانب هدایت کنند!اکنون نیز شاهد درس خواندن دانش آموزان پایه اول و ابتدایی هستم  سرعت یادگیری دانش آموزان فعلی را باتوجه به پیشرفت تکنولوژی   به دانش آموزان محروم زمان خودم مقایسه میکنم عمیقا متاسف میشوم.در این دوره با این سطخ فن اوری و اینهمه آموزگار و تخصیلکرده و سزعت آموزشی اینگونه!؟

از عارفی پرسیدم که مفهوم این عبارت حضرت ابا عبدا.. (ع)که فر مودند:"کل یوم عاشورا و کل عرض کربلا " چیست؟

گفت:همیشه عاشورا هست و کربلا هم هست،ظالم هست و مظلوم هم هست، در هر زمان شمر و یزید هست  و امام حسین(ع) هم هست، ریا و تزویر هست وصداقت و اخلاص هم هست،واجبات دین را قربانی مستحبات میکنند،نماز نمی خوانند ولی برای امام مظلوم عزاداری میکنند،در حالیکه امام برای برپا داشتن نماز شهید شد،ظلمی که از سوی کسانیکه تظاهر به پیروی از وی میکنند ولی واجبات دین را قربانی مستحبات میکنند بیش از ظلمی است که از سوی یزید بر امام  روا داشته شد پس نتبجه میگیریم که:هر روزی عاشورا و هر زمینی کربلاست و همیشه باید بر مطلومیت امام حسین(ع) گریست اکنون نیز به این صورت !السلام علیک یا ابا عبدا...

روشهای بررسی و جستجو:

روشهای بررسی و جستجو:

1-روش بررسی- جستجوی حلزونی/مارپیچی

این روش برای جستجوی غیررایانه ای-در صورت تهیه برنامه امکان رایانه ای شدن نیز دارد-برای گزینش فرد یا افرادی موصوف به صفت ویا صفات و ویژگیهایی(برای امر ازدواج،مشارکت،بهره مندی از توانمندیها و استعدادها(مانند: مشورت، سپردن کار به آنها) و گزینه هایی مانند ملک ،ماشین مورد استفاده قرار میگیرد.

روش انجام آن بدینصورت است که جستجو گر و بررسی کننده به شکل حلزونی و مارپیچی از مرکز دایره-خود و خویشان نزدیک  بررسی را اغاز میکند تا در پایا به همکاران و هم محلی ها و همشهریها و لایه های دور تر میرسد(این روش از روشهای خاص اینحانب بوده و فعلا مشابه آن را جایی نیافته ام)

عبارت حکیمانه از آلبرت انیشتین:

اگر انسان‌ها در طول عمر خویش فعالیت مغزشان به اندازه یک میلیونیوم معده‌شان بود، اکنون کره زمین تعریف دیگری داشت.» آلبرت انیشتین * «اگر واقعیات با نظریات هماهنگی ندارند، واقعیت‌ها را تغییر بده.» آلبرت انیشتین * «تا زمانی که حتی یک کودک ناخرسند روی زمین وجود دارد، هیچ کشف و پیشرفت جدی برای بشر وجود نخواهد داشت.»...

بررسی و تجزیه و تحلیل آثار(زیست محیطی،اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی)استقرارکارحانه سیمان در شهرستان کمیجان

 شهرستان با بعد مسافت مساوی-95کیلو متر- از مراکز جمعیتی اطراف(اراک،همدان،ساوه وملایر) به لحاظ عدم  امکان بهره برداری از مراکز اشتغال و درآمد قطبهای جمعیتی مجاور ،به منظور توسعه و عدم توقف و کند شدن رشد طبیعی، شدیدا نیازمند ایجاد شوک افزایش در آمد سرانه میباشد.و از طرفی با کاهش و افت  منابع آب  و بالطبع کاهش امکان و درآمدهای مربوط به فعالیتهای مرتبط با: زراعت، باغداری،دامپروری و صنایع دستی نیاز به این جهش توسعه، اجتناب نا پذیر میگردد و سستی و اهمال در این  امر موجب توقف رشد و توسعه منطفه و افزایش بیکاری و نا هنجاریهای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی میگردد.پس نتیجه میگریم که استقرار صنایع مولد واشتغال زا و مرتبط با قابلیتهای بالقوه منطقه از نان شب واجبتر و عدم پیگیری

و اقدام ننمودن به این کار برابر از بین رفتن و خالی از سکنه شدن محل میباشد.در اینجا به لحاظ نبودن مجال به این اندک مقدمه بسنده میکنیم و به بر رسی و تحلیل  شاخصهای محوری این مطلب میپردازیم –در خانه کس است یک حرف بس است-کم گوی و گزیده گوی چون در-سخن زاهل خرد بشنوی مگو که خطاست   سخن شناس نه ای جان من خطا اینجاست- سخن را سخندان شناسد وبس. .

1- وجود معادن سرشار و فراوان سنگ آهک و گچ و سنگهای زینتی(اصلی ترین فاکتور تولید )درمنطقه قابلیت آن را دارد که این معادن بلا استفاده و گاها مزاحم در امر کشاورری مورد بهره برداری  قرار گرفته و به اشتغال جوانان انجامیده و به در آمد و رفاه مردم تبدیل شود. معادن منحصر به فرد در این منطقه گرایش به استقرار و توسعه صنایع معدنی را اجتناب نا پذیر و بدیهی مینماید

2-در عصر توسعه متوازن و سیستمی سطوح و مناطق کشور و جهان ،مناطق نه اینکه جزایر منفک و مجزا از هم نیسند بلکه مانند قطعات پازلی هستند که وجود و شکل هر قطعه وابسته به قطعات مجاور است.بدین معنا که در اینصورت نمیتوا ن نشست و مناطق توسعه یابند و منطقه ای توسعه نیافته باقی بماند.

3-از نظر عواقب و عوارض زیست محیطی با ید توحه داشت که به لحاظ صنعتی شدن مناطق هم جوار، منطقه ایکه صنعتی نشده نیز لاجرم از آلودگیها وعوارض مخرب  همسایگان آسیب می بیند ولی بدون دریافت عواید ودر آمد . یعنی در آمد  صنایع را دیگران در یافت میکنند و عوارضش را جمع دیگر-نمیتوان دور منطقه را دیوار کشید و سقف آن را پوشاند تا از آلودگیهای آب،هوا،زمین مصون و محفوظ باقی بماند.

از طرفی نیرکارخانجات روز آمد و پیشرفته با مجهر بودن به سیستمها ی پیشرفته فیلتراسیون و لحاظ نمودن تمهیدات زیست محیطی برا بر استاندارهای روز، عوارض زیست محیطی را به حد اقل ممکن رسانده و گواهی استاندارد بین المللی-ISO – دریافت می کنند.چه اینکه اگر غیر از این بود  این صنعت حد اقل   در شهرستانهای استان(ساوه،تفرش،حمین،دلیجان و ..)ایجاد نمی شد.

4-از نظر متغیرها و فاکتورها ی اجتماعی(مهاحرت،اعتیاد ،بهداشت روانی و جسمانی و..) و اقتصادی(فقر مادی ،بیکاری،در امد،توسعه و رفاه) و فرهنگی( دینی و مذهبی ،گردشگری،آمورش و پرورش،تحقیق و پژوهش وهنر و...) ملاحظه میگردد که دارای آثار هم افزایی زنجیره ای و بهم پیوسته  میباشد فلذا به آ سانی  نمیتوان استقرار این صنعت را رد نمود و با توجه به ابعاد مختلف موضوع مشاهد میگردد که ایجا د شوک در آمدی و جمعیتی و اجتماعی برای محرومیت زدایی منطقه از  هر چیزی مقدمتر و اولی تر بوده و مخالفت با آن نیر مشارکت در توسعه  فقر و محرومیت مردم بویژه جوانان منطقه محسوب میگردد.من آنچه شرط بلاغست باتو میگویم ..

5-حال باید با شمردن دلایل متقن علمی و کارشناسی ضمن اذعان به وجوب احداث چنین واحد تولیدی  قبول نماییم که چه این صنعت در منطقه مستفر شود و یا نشود ما  دیگر از طبیعت بکر وسالم، بلحاظ صنعتی شدن مناطق اطراف بر خوردار نخواهیم بود و لذاایجاد مانع و مقاومت در برابر آن عقب نگه داشتن منطقه در رقابت توسعه ای مناطق خواهد بود و راه بجریان انداختن فر ایند پیگیری احداث کارخانه سیمان سازی نیز با تهیه طومار درخواست مردمی و ممهور یه مهر شورای اسلامی و مسئولان ومتولیان شهرستانی امکان پذیر و نتیجه بخش و زود بازده و جبران کننده مافات خواهد بود. انشا ا...

پس بیایید باهم برای نجات از محرومیت دست به دست هم دهیم به مهر ،یاعلی مدد

قطع اشجار مثمر:

قطع اشجار مثمر:

سوداگران  با اره برقی و با پرداخت هزینه اندک و تطمیع باغداران به قطع درختان میوه چهل و پنجاه ساله در باغات کمیجان و روستاها ی هم جوار اقدام مینمایندکه لازم است باغداران عزیز به بهای اندک محیط زیست،پوشش گیاهی و منابع گرانقیمت و زمینهای حاصل خیز را تخریب و تحت فرسایش قرار ندهند،این درختان سازگار با محیط و ارگانیک از سرمایه های گرانقیمت محسوب میگردنند گه گذشتگان با درایت و کارشناسی و شناخت استعدادهای خاک واقلیم (همه نوع محصولات زراعی، اشجار مثمر و غیر مثمر-بجز مرکبات و نخیلات) کمیجان و با هزاران انگیزه و آرزو  به عمل آورده اند که ما با اندکی تفکر و بروز رسانی مراحل داشت و بر داشت از این نعمات الهی میتوانیم قدر دان تلاشهای بزرگان و وارث لایق رفتگان مومن و زحمتکش خود باشیم نه با از بین بردن آنها!

مبادی ورودی و خروجی شهر کمیجان:

مبادی ورودی و خروجی شهر کمیجان:

    محورهای اصلی وارده از شعاع نقطه شهری در: شکل گیری ، هدایت ساخت وسازها ،ایجاد یکپارچگی در شهر ،سهولت تردد شهروندان و ضریب قابل قبول دسترسی شعاع به مرکز،رشد متوازن و متناسب  و هیئت موزون،ایجاد انگیزه برای نگهداری جمعیت،مهاجر پذیری نقش تعیین کننده ای دارد.چه بسا شهر هایی که کیلومترها از اطراف بدون اینکه سکونتگاه جمعیتی وجود داشته باشد برای عاقبت اندیشی و آینده نگری به لحاظ برخورداری از بودجه مناسب ،بلوارهای عریض احداث گردیده و با گذشت چندین دهه از احداث این بلوارها در حاشیه آن ساختمانی احداث نشده است.

       این مسئله در شهر کمیجان کاملا بر عکس اتفاق افتاده است :بدینصورت که در اطراف کمیجان با فواصل نیم،یک وچهار کیلومتری سکونتگاههای :مجتمع 50واخد، خمار باغی،ذادق آباد،فتح آباد،فضل آباد وحتی  ینگ ملک ، فامرین و سمقاور  واقع می باشند که روزانه مراوده اقتصادی،فرهنگی و اجتماعی زیاد ی با شهر دارند و به عبارتی شهروند مستقیم کمیجان محسوب میگردند که علیرغم این امر شهرداری نسبت به استحکام پیوند اقدامی انجام نداده است.

     لازم است شهرداری کمیجان در افزایش ضریب یکپارچگی و سهولت ارائه خدمات بلوارهای ورودی و خروجی شهر را از اطراف تا این روستاها ادامه داده و با احداث میادین در جهت طرح هادی و جامع شهر  این رو ستاها را به شهر تبدیل و متصل نموده و از نظر خدمات شهرداری تحت  پوشش قرار  دهد.این امر از لحاظ علمی و کارشناسی از اصول بدیهی در تهیه طرحهای  میان مدت توسعه شهری محسوب میگردد.

   هزینه عدم توجه به این امر برای جامعه به لحاظ ایجاد ناهنجاریهای اقتصادی،فرهنگی واجتماعی مانند بیکاری،اعتیاد،مهاجرت و بزهکاری  دهها برابر احداث بلوار و میدان و اتصال به شهر   می باشد .لذا با تمرکز کمیجان و روستاهای اقمار با فاصله اندک در چند سال آینده این نقاط به پیکره شهر کمیجان متصل خواهند شد چه بهتر که این کار با برنامه ریزی و محاسبات وایجاد زیر ساختها صورت بگیرد.

چرا بناهای عمو می کمیجان کتیبه و شناسنامه ندارند؟

چرا بناهای عمو می کمیجان کتیبه و شناسنامه ندارند؟

 تعداد قریب به چهارده مسجد ،وتعدادی مدرسه و بناهای دیگر-دبیرستان رشیدی بعنوان اولین دبیرستان منطقه و خیر ساز- در کمیجان و سطح شهرستان وجود دارد که فاقد هر گونه شناسنامه و سال تاسیس و بانی آن می باشد این در حالیست که تعدادی از مساجد با چند صد سال سابقه تخریب و باز سازی میشوند بدون اینکه به اهمیت قدمت و نوع بنای آن توجه شود ویا  درنگهداری آن و یا اطلاعات مربوطه اقدامی صورت بگیرد. آیا بهتر نیست که برای هر کدام از این بنا ها کتیبه سنگی و شناسنامه تهیه شود؟

امروز نقد فردا نسیه

امروز نقد فردا نسیه (داستان حفظ و نگهداری از میراث فرهنگی شهرستان کمیجان)

   معروفست که دکانداری در سردر مغازه اش جمله "امروز نقد و فردا نسیه "را نصب کرده بود و مشتری ساده و بی پول هر روز را به امید فردا برا ی خرید نسیه لحظه شماری میکرد و فردا که مراجعه میکرد باز فروشنده میگفت که امروز فروشمان نقد است فردا قرار است نسیه بفروشیم.

     منطقه کمیجان از مناطق با پیشینه تاریخی طولانی و غنی استان به حساب می آید و چه بسا اینکه در روشن نمودن نقاطی از سیر تاریخ تمدن ایران عزیز حرفهایی برای گفتن داشته باشد اما متاسفانه تا کنون با کم مهری اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان مرکزی مواجه بوده بطوری که این کم توجهی مسئولان موجب گردیده که قسمت اعظمی از سرمایه های تاریخی و فرهنگی این منطقه نابود شود.و هرگاه از سوی مردم و مسئولان محلی اگر پیگیری شده اداره میراث فرهنگی گفته است که: وقت ثبت و نگهداری اینها نشده ویا اینکه: دیگر کار از کار گذشته و دیر شده است .

بعنوان مثال میتوان به نمونه هایی اشاره کرد:

1-بازار سر پوشیده کمیجان:این شهر در کتب تاریخی برابر استنادات دارای بازار سر پو شیده تا چند دهه اخیر بوده که این اثر تاریحی بدلیل بی